سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وصل دوست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آتش عشق-1

خانه دوست کجاست؟

خداوند عز و جل به حضرت داوود علیه السلام  وحی فرمود:ای داوود خانه من پاک کن.

آن حضرت عرض کرد:پروردگارا آن کدام خانه است که شایسته عظمت تو باشد؟

خداوند فرمود:دل بنده مومن من.

داوود نبی علیه السلام پرسید؟چگونه پاکیزه اش کنم؟

پاسخ آمد:آتش (عشق)ی در آن بینداز تا هر چه با نسبتی ندارد بسوزاند، به بندگان سوخته دل من بگو آنجا در پی من بگردند.


گریه هایی برای تو در دل شب

گریه هایی برای تو در دل شب

کسی که گریستن را فراموش کرده است،دیر زمانی است که زلالی قلبش را از دست داده است.

چرا گریه نکنم؟در حالی که دشمن ترین دشمن خویشم.چون هنوز بزرگترین بت،یعنی نفسم را نشکسته ام.

شکستن این بت، کاری نیست که بدون مدد و توفیق الهی بتوان انجام داد.و من گریه می کنم چون ناتوانم.

و خداوند،تو چقدر این اشک ها را دوست داری.و خریدار آنهایی.

 ای پروردگار مهربان!گریه می کنم چون از تو دورم.چون تا نفسم را "قربانی" نکنم،به "تقرب" نمی رسم.

گریه می کنم چون آن ذخیره الهیت ،امام زمانم غریب است.در میان ما که خود را،گوهر انسانیت،را گم کرده ایم.و به همین دلیل

او را فراموش کرده ایم.او که انسان کامل و کمال انسانیت است.


می خوام عاشق تو باشم

می خوام عاشق تو باشم

به نابودی کشوندیم تا بدونم همه بود و نبود من تو بودی

بدونم هر چی باشم بی تو هیچم بدونم فرصت بودن تو بودی

همه دنیا بخواد و تو بگی نه نخواد و تو بگی آره تمومه

همین که اول و آخر تو هستی به محتاج تو محتاجی حرومه

پریشون چه چیزا که نبودم دیگه می خوام پریشون تو باشم

تویی که زندگیمو آبرومو باید هر لحظه مدیون تو باشم

فقط تو می تونی کاری کنی که دلم از این همه حسرت جدا شه

به تنهاییت قسم تنهای تنهام اگه دستم تو دست تو نباشه

تو همیشه هستی اما این منم که از تو دورم

من که بی خورشید چشمات مثل ماه سوت و کورم

نمی خوام وقتی تو هستی آدم آدمکا شم

چرا عادتم تو باشی می خوام عاشق تو باشم

تازه فهمیدم به جز تو حرف هیشکی خوندنی نیست

آدما میان و میرن هیشکی جز تو موندنی نیست

منو از خودم رها کن تا دوباره جون بگیرم

خستم از این عقل خسته من می خوام جنون بگیرم

ترانه "مثل هیچ کس"خواننده احسان خواجه امیری


قلب

قرآن بارها از قلب سخن به میان آورده است،مقصود قرآن از قلب چیست؟پاسخ این سوال را باید در حقیقت وجود انسان جستجو کرد.

انسان در عین اینکه موجودی واحد است،صدها و هزارها بعد وجودی دارد."من"انسانی مجموعه ای است از اندیشه ها،آرزوها،ترسها،امیدها،عشق ها و ...

همه این ها در حکم رودهایی هستند که در یک مرکز به هم می پیوندند.این مرکز مانند دریایی عمیق و ژرف است که هنوز هیچ بشری ادعا نکرده است که توانسته از اعماق این دریا اطلاع پیدا کند.آنجه را که قرآن قلب می نامد عبارتست از واقعیت خود آن دریا.همه آنچه را که ما "روح ظاهر" می نامیم،حتی "عقل"رودهایی هستند که به این دریا متصل می شوند.

قلب از دیدگاه قرآن یک ابزار شناخت به حساب می آید.اساسا مخاطب عمده پیام قرآن قلب انسان است.پیامی که تنها گوش دل قادر به شنیدن آن است و هیچ گوش دیگری یارای شنیدن آن نیست.از این رو قرآن تاکید زیادی در حفظ و نگهداری و تکامل این ابزار دارد.در قرآن به کرات به مسائلی از قبیل تزکیه نفس و روشنایی قلب و صفای دل بر می خوریم.

ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا

اگر راه تقوا و پاکی پیش پیش گیرید خدا نور و روشنایی در قلب شما قرار می دهد.

روزی مردی خدمت رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد سوالاتی دارم که می خواهم مطرح کنم.پیامبر(ص)فرمودند:آیا می خواهی پاسخت را بشنوی یا آنکه مایلی سوال کنی؟عرض کردشما پاسخ بفرمایید.پیامبر فرمود:آمده ای از من معنای بر و نیکی،و اثم و زشتی را سوال کنی.جواب داد آری سوال من همین بوه است.پیامبر سه انگشت خود را جمع کرد و آرام به سینه مرد زد و فرمود این فتوا را از قلبت بپرس و بعد اضافه کرد:این دل انسان طوری ساخته شده است که پیوندی دارد با نیکی ها.با نیکی ها آرام می گیرد ولی بدیها و زشتی ها آن را مضطرب و ناراحت می کند.(عذاب وجدان)

استفت قلبک و ان افتاک المفتون

نظر واقع بینانه را از قلبت بپرس گر چه صاحب نظران به خلافش نظر بدهند.

پیامبر بر این نکته انگشت می گذارد که اگر انسان جوینده حقیقت باشد و برای کشف حقیقت خود را بی طرف و خالص بکند،در این صورت قلب او هرگز به او خیانت نخواهد کرد و او را در مسیر صحیح هدایت خواهد کرد.اساسا تا زمانی که انسان جوینده راستین حق و حقیقت است،و در جاده حق گام بر می دارد هر جه به او می رسد حق و حقیقت است.و البته این نکته ظریفی است که اغلب باعث اشتباه می شود.انجا که انسان به گمراهی کشیده می شود دلیلش این است که از ابتدا جهت گیری خاصی داشته و جویای حقیقت خالص نبوده است.

کتاب "آشنایی با قرآن" استاد شهبد مرتضی مطهری


کیست این پنهان مرا در جان و تن

کیست این پنهان مرا در جان و تن

کز زبان من همی گوید سخن

این که گوید از لب من راز کیست

بنگرید این صاحب آواز کیست؟

 

نامه یک گاوچران به کشیش :

آقای محترم

این ناخودآگاه چیست؟من در زندگیم همیشه از آن استفاده کرده ام،اما از آن سر در نمی آورم.تمام آثار مربوط به این موضوع  را تا حد امکان مطالعه کرده ام.شدیدا معتقدم ناخودآگاه چیزی است که همه ما می توانیم از آن استفاده کنیم.من ایمان دارم که همین ناخودآگاه چندین بار جان مرا نجات داده است.

من در تگزاس غربی بزرگ شده و بیشتر زندگیم را به رام کردن اسب گذرانده ام.ناخودآگاه حتی در مورد اسب ها نیز موثر است.حتی وقتی گم می شوم به من می گوید کدام راه را در پیش گیرم.

شاید تصور کنید عقل من کم است.اما من اگر بخواهم هر کاری را انجام دهم،ابتدا از آن می پرسم و بعد به پاسخی که می شنوم عمل می کنم.حالا اگر گمان می کنید این چیزها درست و معقول است لطفا پاسخ مرا به زبانی ساده بنویسید.

                                                                                                                       

کشیش در کتابش به این نامه اشاره کرده و چنین نوشته است:

زندگی با ستارگان،جلگه ها و کوهستان و خدا،این گاوچران را به فیلسوفی عمیق تبدیل کرده است.او می پرسد که نا خودآگاه چیست؟این ارتباط خدا با حقیقت جاودانه و نامیرای وجود انسان است.

برگرفته از کتاب "باز هم مثبت درمانی "نوشته نورمن وینسنت پیل،ترجمه فریبا مقدم