سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وصل دوست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

امید غریبان تنها کجایی؟

اللهم صل علی محمد(ص) و آل محمد(ص) و عجل فرجهم

امید غریبان تنها کجایی؟
چراغ سر قبر زهرا کجایی؟

تجلی طه ، گل اشک مولا ، دل آشفته ی داغ آن کوچه ی غم

گرفتار گودال خونین ، گرفتار غم های زینب ، سیه پوش قاسم

عزادار اکبر گل باغ لیلا ، پریشان دست علم گیر سقا

نفس های سجاد ، نواهای باقر ، دعاهای صادق

کس بی کسی های شب های کاظم

حبیب رضا و انیس غریب جواد الائمه

تمنای هادی ، عزیز دل عسکری ، پس نگارا بفرما کجایی؟

دلم جز هوایت هوایی ندارد
لبم غیر نامت نوایی ندارد

وضو و اذان و نماز و قنوتم
بدون ولایت بهایی ندارد

دلی که نشد خانه ی یاس نرگس
خراب است و ویران صفایی ندارد

بیا تا جوانم  بده رخ نشانم
که این زندگانی وفایی ندارد…


خداوندا،مرا وسیله ای برای آرامش قرار بده

خداوندا،مرا وسیله ای برای آرامش قرار بده.

در جایی که نفرت وجود دارد،بگذارتا عشق بکارم.

 در جایی که رخم هست،بخشش.و در جایی که تردید هست،ایمان.

در جایی که نومیدی است،امید

.در جایی که تاریکی است،نور

.و در جایی که غم هست،شادی.

ای خداوند بزرگ به من اجازه بده که به جای طلب آرامش،آرامش بخش باشم.

درک کنم،به جای آن که بخواهم درک شوم.

و عشق بورزم به جای آن که بخواهم به من عشق ورزند.

چرا که در اعطا کردن است که در یافت می کنیم.

در بخشیدن است که بخشیده می شویم.

و در مردن است که برای زندگی ابدی متولد می شویم.سنت فرانسیس


فروتنی واقعی و دروغی


بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل علی محمد(ص)و آل محمد(ص)و عجل فرجهم 


عیسی(ع) فرمود: به راستی به شما می گویم هر کس چون بچه نارسی نگردد،به ملکوت آسمان در نخواهد آمد.


انسان باید همچون بچه نارسی که از او بپرسید چه کسی جامه هایت را درست کرده پاسخ می دهد پدرم.

و هر گاه از او بپرسید خانه ای که او درآن  است از آن کیست؟می گوید خانه پدر من است.

و هر گاه از او بپرسید چه کسی به تو غذا می دهد تا بخوری؟ پاسخ می دهد پدرم.

و هر گاه از او بپرسید چه کسی راه رفتن و سخن گفتن را به تو آموخت؟ پاسخ می دهد پدرم.

و هر گاه از او بپرسید چرا پیشانیت بسته شده است؟پاسخ می دهد خود فرو افتادم و پیشانیم را شکافتم.

و هر گاه به او بگوئید چرا افتادی؟پاسخ می دهد پدرم اندکی مرا وا گذاشت تا راه رفتن را خوب بیاموزم،چون خواستم تندروی کنم به زمین خوردم.

هر گاه به او بگوئید پدرت چه گفت؟پاسخ می دهد:چرا آهسته راه نرفتی؟نیک متوجه باش که در آینده کنار مرا وانگذاری.


آنگاه عیسی (ع) فرمود:به راستی کسی که با اخلاص دل،برای خدا گواهی دهد که پدیدآورنده هر صلاح است و خود انسان است که پدیدآورنده گناه است،او فروتن خواهد بود.ولی کسی که تنها به زبان چنین می گوید ولی کردارش با سحنانس تضاد دارد او دارای فروتنی دروغی،و سرکشی واقعی است.سرکشی و به خود بالیدنش وقتی به حد اعلی می رسد که چیزهای پست را استخدام کند تا کسی به او توبیخ و اهانت نکند.


پس فروتنی واقعی همان آرامش و تسلیم نفس است که انسان به سبب آن شخصیت حقیقی خود را می شناسد.ولی فروتنی دروغی تنها دود و بخاری است که از دوزخ بلند می شود که آنچه را که انسان باید به خود نسبت دهد به خداوند نسبت می دهد.بنابراین شخصی که فروتنی دروغی دارد به زبان می گوید:من در گناه فرو رفته ام،ولی هر گاه کسی به او بگوید او گناهکار است خشمش برانگیخته شده و برافروخته اش می کند.


عشق الهی 3

بسم الله الرحمن الرحیم.

اللهم صل علی محمد(ص) و آل محمد(ص) وعجل فرجهم.

 خدا فلب و روح را چه زیبا آفریده است.گاهی از خودم می پرسم "آیا چیزی هست که تو مشتاق آن باشی؟"پاسخ همیشه یکی بوده است."خدایا ،بسیاری از امور علاقه مرا به خود جلب کرده .اما به دو چیز شوق وافر دارم:اول آنکه لیاقتم ده هرگز فراموشت نکنم،بدون تو نمی توانم زندگی کنم و دوم آنکه دیگران هم می توانند تو را دوست داشته باشند،اگر می خواهی مرا واسطه هدایت دیگران به سوی خود کن."

 

 

من زندگی خود را جدای از دیگران نمی بینم،خدا هیچ نور چشمی ندارد.او همه ما را به یک چشم می نگرد.هر کجا بروید و به هر کار که مشغول باشید خدا شما را دوست دارد.هیچگاه او را فراموش نکنید،اگر خود را به او بسپارید بهترین ها را به شما خواهد بخشید.آیا بهتر نیست پیوند خود را با او بیش از پیش محکم کنیم؟اگر به حال خود وا گذاشته شویم زندگی خود را تباه می کنیم.پس بیایید هر چه بیشتر خود را به او بسپاریم.

از نوشته های یک نویسنده خارجی.منبع: مجله  رشد جوان سال ها قبل.


عشق الهی 2

بسم الله الرحمن الرحیم.

اللهم صل علی محمد(ص) و آل محمد(ص) وعجل فرجهم.

با وصل به منبع عشق بیاموزید عشق را بدون پیش شرط به دیگران ابراز کنید.این نکته را همیشه به یاد داشته باشید "خدا شما را بسیار دوست می دارد،تنها اوست که شایسته عشق شماست.او شما را به عشق خود فرا می خواند.نمی دانید او چقدر دوست دارد شما فراتر از آفریده ها و نعمتهای او بنگرید و در جستجوی خود او باشید"،البته این به آن معنی نیست که شما باید علایق خود را فراموش کنید بلکه به این معنی است که نباید او را فراموش کنید.خدا را در زندگی خود وارد کنید و با او مانوس شوید.در خلوت با او به نهایت ارتباط با او دست یابید.به هنگام تعمق و راز و نیاز با او در می یابیم که ما "در"جهان هستیم اما "جزئی از" جهان نیستیم.به این وسیله آرامش الهی را در زندگی خود وارد می کنیم.زیبایی زندگی در آن است که روح همواره با زمزمه ای خاموش او را فرا خواند.

خدا منشا سعادت بی پایان است،زندگی فقط با او شیرین می شود.از عمق جان با خداوند سخن بگوئید و اگر همیشه به دعای شما پاسخ نداد نگران نباشید.

مشکل اینجاست که اغلب مردم از خدا چیزی می خواهند که فکر می کنند بهترین مصلحتشان است مثلا خدایا،من از تو این را می خواهم و آن را می طلبم.خدایا،مرا محبوب کن!و از این قبیل.از کجا می دانید اجابت دعای شما به صلاح شماست؟

بهتر است اینگونه دعا کنیم:"خدایا،تو می دانی چه می خواهم اما مهمترین خواسته من چیزی است که با عشق و ایمان به تو سازگار باشد،حال راضیم به رضای تو"

برخی نگرانند که ممکن است آنچه خدا به آنان عطا می کند چیزی نباشد که آنها دوست دارند.این استدلال صحیح نیست.آنچه او به شما می دهد بیشتر و بهتر از هر چیزی است که شما بتوانید آرزو کنید.او خواهان سعادت ابدی برای شماست،باید بیاموزید که همه چیز را به او بسپارید و بگوئید:"خدایا ،هر چیز را مطابق خواست خود فراهم کن نه خواست من"این والاترین آزادی است و نحقق تمام خواسته های شما را در پی دارد.

از نوشته های یک نویسنده خارجی.منبع: مجله  رشد جوان سال ها قبل.