عاشقی با عبادت
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد (ص) وآل محمد (ص) و عجل فرجهم
پس از آن که حضرت مریم(ع) از دنیا رفت، حضرت عیسی(ع) جنازه ی مادرش را پس از تجهیز، به خاک سپرد، سپس روح مادرش مریم(ع) را دید، عیسی(ع) گفت:
«مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟»
مریم (ع) پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم، و شب های سرد زمستان را به مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم، و روزهای گرم تابستانی را روزه می گرفتم. »
یعنی همواره با یاد خدا و در انجام عبادات الهی کوشا بودم:
صفت باده ی عشقم ز من مست مپرس
ذوق این باده ندانی به خدا تا نچشی
«الیاس» (ع) از پیامبرانی است که هنوز زنده (و غایب از نظرها) است. نقل شده: حضرت عزراییل نزد او رفت تا روحش را قبض کند. الیاس به گریه افتاد.
عزراییل گفت: «آیا گریه می کنی با این که به سوی پروردگارت باز می گردی؟»
الیاس گفت: «گریه ام برای مرگ نیست، بلکه برای شب های طولانی زمستان و روزهای گرم و طولانی تابستان است که دوستان خدا در این شب ها، به عبادت می گذرانند و در این روزها روزه می گیرند و در خدمت خدا هستند و از مناجات با محبوب خود (خدا) لذت می برند، ولی من می خواهم از صف آنها جدا گردم و اسیر خاک شوم. »
خداوند به الیاس (ع) وحی کرد: «تو را به خاطر آن که دوست داری در خدمت ما باشی، تا روز قیامت مهلت دادم تا زنده باشی [و از آنچه که گفتی و دوست داری-که در صف اولیای خدا باشی-جدا نگردی].
از درخویش خدایا به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس